فقط کمونیسم کارگری پاسخگو است !
آذر ماجدی

دیروز و امروز یونان شاهد یک اعتصاب سراسری عمومی در اعتراض به سیاست های ریاضت کشی بود. به فراخوان اتحادیه های کارگری یک اعتصاب عمومی ۴۸ ساعته و تظاهرات وسیع در سراسر کشور سازمان یافت. در شهر آتن امروز حدود ۱۰۰ هزار نفر راهپیمایی کردند و پیش از رای گیری پارلمان در مورد یک سری قوانین جدید سخت تر ریاضت کشی با پلیس درگیر شدند. تظاهرات کنندگان با پرچم های رنگین و با شعار "بجنگ! آنها خون ما را می مکند" در مقابل پارلمان تجمع کردند. برخی از تظاهر کنندگان سعی کردند که از باریکاد پلیس عبور کرده و وارد پارلمان شوند. پلیس با گاز اشک آور و ماشین های آبپاش به تظاهرات کنندگان حمله کرد. در درون پارلمان نیز بدنبال اعتصاب کارکنان پارلمان در اعتراض به کاهش دستمزدهایشان، برای مدتی پروسه رای گیری متوقف شد. سپس از طرف صف تظاهر کنندگان کوکتل مولوتف بطرف پلیس پرتاب شد. فریادهای "آنها دارند ما را ذره دره می کشند و عین خیالشان هم نیست!" از گوشه و کنار بگوش می رسید .

در ماههای اخیر اروپا شاهد اعتراضات وسیع توده ای و اعتصابات کارگری گسترده بوده است. اعتصابات کارگری و تظاهرات توده ای بويژه در یونان، اسپانیا، پرتغال، ایتالیا و فرانسه نسبت به قوانین ریاضت کشی لاینقطع ادامه داشته است. کاهش دستمزدها و حق بازنشستگی، افزایش سن بازنشستگی و مبلغ پرداختی توسط کارگران برای حق بازنشستگی، کاهش بیمه های اجتماعی، بیمه بیکاری، سطح و استاندارد بهداشت و طب، خصوصی کردن تحصیلات عالی، افول سطح آموزش و پرورش در مدارس و غیره بخش هایی از سیاست ریاضت کشی اروپای واحد بوده است. اکنون بیش از سه سال است که بحران عمیق سرمایه داری گریبان جهان را گرفته است. میزان فقر و گرسنگی در سطح جهان وسیعا افزایش یافته است. در اروپا و آمریکا، ثروتمندترین بخش دنیا، گرسنگی، فقر و بی خانمانی ابعاد بسیار گسترده ای پیدا کرده است. دولتها هر روز بخشی از بیمه های اجتماعی را قطع می کنند؛ بیکاری، بویژه میان جوانان بسیار وسیع است.

این شرایط موج وسیعی از اعتراضات توده ای و اعتصابات را در اروپا شکل داده است. کارگران، معلمان، کارکنان بخش بهداشت و خدمات بارها دست به اعتصاب و راهپیمایی زده اند. اما دولتهای سرمایه کماکان بر سیاست های خویش پای می فشارند. احزاب مختلف پارلمانی، از راست افراطی تا باصطلاح چپ بر انجام باصطلاح اصلاحاتی که به فقر گسترده تر مردم کارگر و زحمتکش منجر میشود، توافق پایه ای دارند؛ صرفا بر سر میزان و شدت آن اختلافاتی در میان آنها بروز می کند. این بحران سرمایه داری است. این شرایط ویژه و استثنایی نیست. یکی از خصلت های پایه ای نظام سرمایه داری بحران های ادواری است. اینرا مارکس بیش از صد سال پیش اعلام کرد. و اکنون طبق گفته رسانه های بورژوایی، بورژوازی نیز بر صحت گفته مارکس تائید دارد. با جهانی شدن نظام سرمایه داری و با بتعویق افتادن بحران بدلایل متعدد، این بار کل جهان در یک بحران عمیق و خانمان برانداز دست و پا می زند .

چنین بحرانی دو پاسخ دارد: یا بورژوازی قادر به حل آنست، بقمیت فقر و گرسنگی دادن به میلیون ها انسان؛ تباه کردن باز هم بیشتر یک نسل از مردم کارگر و زحمتکش، تحمیل بیکاری، بی خانمانی، فقر و گرسنگی. یا طبقه کارگر و کمونیسم. راه سومی وجود ندارد. باید این نظام وارونه را بر قاعده اش قرار داد. باید سرمایه داری را واژگون کرد؛ باید مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و مبادله را ملغی نمود؛ باید کار مزدی را لغو کرد؛ فقط در این شرایط است که بشریت قادر خواهد بود به آزادی، برابری و رفاه دست یابد. سعادت بشریت در سرنگونی سرمایه و استقرار سوسیالیسم نهفته است. مارکس حقیقت را گفت. *